Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مهر»
2024-05-05@19:18:14 GMT

حل مشکلات بین ایران و عربستان به نفع منطقه است

تاریخ انتشار: ۲ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۶۷۸۴۴۴

حل مشکلات بین ایران و عربستان به نفع منطقه است

سید هادی افقهی کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با خبرنگار مهر در خصوص مذاکرات ایران و عربستان سعودی اظهار داشت: ما تا کنون با مقامات امنیتی سعودی پنج دوره مذاکره داشتیم که چهار دور آن در زمان دولت روحانی و دور پنجم نیز در دولت رئیسی بود.

افقهی ادامه داد: در این پنچ دور از مذاکرات، محور گفتگوها امنیتی بود و در دور آخر مذاکرات، سعودی‌ها پیشنهاد کردند که باید از سطح موضوعات امنیتی به موضوعات سیاسی بپردازیم و حتی عربستان در خصوص بازگشایی سفارتخانه‌ها نیز اعلام آمادگی کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وی با اشاره به دیدار وزرای خارجه ایران و عربستان در حاشیه اجلاس بغداد ۲، گفت: عربستان در این دیدار در مورد ادامه مذاکرات تمایل نشان داد و این موضوع بر هیچکس پوشیده نیست که مذاکرات این دو کشور به دلیل دخالت‌های مستقیم سعودی‌ها و حمایت از شبکه‌های بیگانه مانند ایران اینترنشنال و من و تو متوقف شد.

افقهی بیان کرد: سعودی‌ها در بهبود روابط خود با ایران آزاد و مستقل نیستند و در واقع آن‌ها می‌خواهند از ایران باج بگیرند، مخصوصاً الان که عربستان با آمریکا و اسرائیل روابط نزدیکی دارد و هر لحظه ممکن است که سعودی‌ها روابط خود را با رژیم صهیونیستی آشکار کنند. در صورتی که عربستان در مذاکرات آمادگی داشته باشد حاصل شدن توافق می‌تواند اتفاق خوبی باشد اما در ابتدا باید پرونده‌های فی ما بین دو کشور حل شود بعد از آن به مسائل دیگر مانند یمن، انرژی و مسائل خلیج فارس و … بپردازیم.

کارشناس مسائل سیاسی ادامه داد: ما تا به امروز آمادگی سعودی‌ها را در عمل ندیدیم هر چند وقت یک بار تعدادی از مسائل و مشکلات را بیان می‌کنند و بعد اظهار می‌کنند به ایران بی اعتماد هستند. در واقع عربستان هرگز نمی‌تواند دست برتر را داشته باشند زیرا آن‌ها می‌دانند که چه خطاهایی در منطقه و ایران مرتکب شدند. حل مشکلات بین ایران و عربستان به نفع منطقه است اما نتیجه مذاکرات زمانی مشخص می‌شود که ابتدا جلسات تشکیل شود و گام‌های اعتمادسازی برداشته شود و بعد از آن می‌توان گام‌های مؤثر برداشت.

افقهی با اشاره به ضرورت تفاهم با عربستان، گفت: عربستان سعودی در منطقه یک رقیب است و از امکانات و نفوذ قابل توجهی برخوردار است. آن‌ها با آمریکا روابط دیرینه دارند و در مسیر عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی هستند. ما اگر بخواهیم این موازنه منفی موجود بین ایران و عربستان را خنثی کنیم، تفاهم بهترین راه حل است. جنگ با عربستان درست نیست چون همه می‌دانند که انتهای جنگ مذاکره است پس الان مذاکره کنیم.

وی در پایان بیان کرد: شعار دولت سیزدهم بهبود روابط ایران با کشورهای همسایه است و ما می‌توانیم از این شعار نهایت بهره برداری را داشته باشیم.

کد خبر 5661767 محمد مهاجرانی

منبع: مهر

کلیدواژه: ایران اسرائیل بحرین خلیج فارس ایالات متحده امریکا رژیم صهیونیستی عربستان سعودی مجلس شورای اسلامی حسین امیر عبداللهیان جمهوری اسلامی ایران حسین امیرعبداللهیان ناصر کنعانی حجت الاسلام سید ابراهیم رئیسی ایران هیئت دولت وزارت امور خارجه ایالات متحده امریکا اردن محمد مخبر محمد باقر قالیباف شورای نگهبان ایران و عربستان سعودی ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۶۷۸۴۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ماجرای یک مناسبت جدید و مهم در تقویم عربستان

سلطان العمر پژوهشگر مرکز مطالعات خاورمیانه در دانشگاه هاروارد در نشریه «نیو لاینز» نوشت: ۲۲ فوریه مصادف بود با پنجمین سالگرد یک مناسبت جدید در عربستان سعودی تحت عنوان روز تاسیس که طی سال‌های اخیر در تقویم این کشور گنجانده شده است. این مناسبت که بر اساس حکم پادشاه عربستان در سال ۲۰۱۹ ایجاد شد، گرامیداشت «آغاز سلطنت امام محمد بن سعود و تاسیس اولین دولت سعودی» در سال ۱۷۲۷ است.

به گزارش انتخاب، بر خلاف روز ملی عربستان، که در آن ایده سیاسی اتحاد و تشکیل دولت معاصر عربستان در سال ۱۹۳۲ جشن گرفته می‌شود، روز تاسیس ۲ کارکرد اصلی دارد: گرامیداشت یک افسانه سیاسی و پاک کردن یک افسانه دیگر. این روز بزرگداشت این روایت تاریخی است که دولت معاصر سعودی سومین دولت در طی ۳ قرن متوالی در شبه جزیره عربستان است. این مناسبت همچنین این روایت سیاسی را که اولین دولت سعودی پس از انعقاد پیمانی بین محمدبن عبدالوهاب، موسس جنبش وهابی و محمد بن سعود در ۱۷۴۴ تشکیل شد رد می‌کند. با انتخاب سال ۱۷۲۷ به عنوان سال آغازین اولین دولت سعودی به جای سال ۱۷۴۴، روز تاسیس به دنبال جایگزین ساختن وهابیت در روایت سیاسی سعودی است.

برای بسیاری از متخصصان و تحلیلگران عربستان، زدودن روایت وهابی یک اقدام عمیق و رادیکال تلقی می‌شود. نگاه پذیرفته شده قبلی این بود که از ۱۷۴۴، دولت سعودی همواره به عنوان تنها محافظ و گسترش دهنده وهابیت برای خود مشروعیت قائل بوده و اینکه اقتدار سیاسی در عربستان سعودی بین خانواده سلطنتی آل سعودی و نخبگان مذهبی وهابی تقسیم شده است. بر اساس این نگاه، با کنار گذاشتن وهابیت، دولت سعودی یک منبع اصلی مشروعیت را از دست می‌دهد و به شرکت تاریخی خود با نظام مذهبی پایان می‌دهد.

اما نگاهی دقیق‌تر به نحوه تاسیس دولت معاصر سعودی نشان می‌دهد که این داستان که دولت سعودی با اتکا به وهابیت به خود مشروعیت بخشیده، گزاره‌ای نادرست است. پادشاهی سعودی نه از طریق وهابیت بلکه با تکیه بر یک سنت هنجاری ترکیبی که شامل دو عنصر عربیت و سلفی گری بود مشروعیت یافته است.

اولین گام در فهم نحوه مشروعیت یافتن دولت معاصر سعودی در طی دوره تشکیل این است که به این نکته واقف باشیم که نخبگان حاکم آن دولت در آن دوران مردانی از آخرین نسل عرب‌های عثمانی بوده اند. این نسل به گفته ویلیام کلیولند، بین سال‌های ۱۸۷۰ تا ۱۸۹۰ متولد شده بود و اعضای آن در دوران اواخر امپراطوری عثمانی آموزش دیده و صاحب مشاغل گوناگون شده و برای آینده برنامه ریزی کرده بودند.

با پایان جنگ جهانی اول، امپراطوری عثمانی از هم پاشید و بسیاری از اعضای این نسل نقشی محوری در تاسیس خاورمیانه پساعثمانی ایفا کردند. در مورد عربستان، این نسل نه تنها شامل بسیاری از مشاوران، بروکرات‌ها و روشنفکران مصری، سوری و سایر ملل عرب بود که در تاسیس دولت سعودی ایفای نقش کردند، بلکه خود موسس رژیم یعنی عبدالعزیز آل سعود نیز از این نسل بود. عبدالعزیز در اولین مصاحبه خود با روزنامه الدستور چاپ بصره در سال ۱۹۱۳، خود را یک "عرب عثمانی" توصیف می‌کند که خود را متعهد به انجام هر کاری برای «صیانت از وطن عثمانی در شبه جزیره عربستان» می‌داند. وی این مصاحبه را برای توجیه بیرون راندن پادگان‌های عثمانی از دو واحه استراتژیک در شرق عربستان یعنی الاحصی و القطیف و متقاعد کردن نخبگان حاکم عثمانی در بغداد و استانبول به اینکه اقدامات وی نباید به عنوان اقداماتی جدایی طلبانه قلمداد شود، انجام داد.

این تلقی از عبدالعزیز به عنوان عضوی از آخرین نسل عرب‌های عثمانی به نحو قابل توجهی با نگاه‌های آلترناتیو دیگر که در سال‌های اخیر مورد استناد قرار گرفته و وی را رهبری وهابی یا یک عنصر امپراطوری بریتانیا توصیف می‌کند متفاوت است. آلترناتیو اول (رهبر وهابی) وی را از نسل و زمان خود جدا می‌سازد و عبدالعزیز را به یک گذشته افسانه‌ای وهابی پیوند می‌زند که اغلب بدون در نظر گرفتن بستر زمانی خود مورد تفسیر و استناد قرار گرفته است. آلترناتیو دوم (عامل بریتانیا) عاملیت شخص عبدالعزیز را رد می‌کند و سه دهه پویایی سیاسی و رویداد‌های تاریخی در شبه جزیره عربستان را که با ایجاد حکومت معاصر سعودی به اوج خود رسید، به یک طرح انگلیسی صرف تقلیل می‌دهد.

در اوایل قرن بیستم میلادی، واژه "سلفی گری" همچون امروز معادل واژه وهابی گری نبود. در آن دوران، این کلمه به یک جنبش اصلاحگری اسلامی اشاره داشت که به گفته هنری لائوزیر، «به دنبال آشتی دادن اسلام با ایده آل‌های اجتماعی، سیاسی و روشنفکری عصر روشنگری بود.» این جنبش در اواخر قرن نوزدهم ظهور و بروز یافت و روشنفکران اصلی آن افرادی، چون جمال الدین افغانی، محمد عبدو و رشید رضا بودند. این جنبش انتقاداتی را بر آن دسته از رفتار‌ها و اعتقادات مسلمانان که تناسبی با جهان مدرن نداشتند، مطرح می‌کرد.

بعد از جنگ جهانی اول، بسیاری از اعضای جنبش سلفی گری شروع به حمایت از پروژه سعودی کردند، زیرا آن را تنها امید باقی مانده برای یک ایجاد یک دولت مستقل عربی پس از تحمیل نظام قیمومیت بر بسیاری از سرزمین‌های عرب پسا عثمانی می‌دانستند. به عنوان مثال، رشید رضا، اصلاحگرای شناخته شده اسلامی، مجله خود المنار را که در جهان اسلام به شدت صاحب نفوذ بود، به جبهه‌ای برای ترویج و مشروعیت بخشی به دولت جدید سعودی بر اساس اصول سلفی گری تبدیل کرد.

سایر سلفی‌ها نیز تصمیم به مهاجرت برای ساخت دولت جدید سعودی گرفتند. یکی از آن‌ها محمد بهجت البیتر، اصلاح طلب سوری بود که نقش برجسته‌ای در امر آموزش در عربستان سعودی ایفا کرد. آنگونه که دیوید کومینز، مورخ غربی می‌نویسد، سلفی‌ها همچنین نقش مهمی در تفسیر ایدئولوژی وهابی به عنوان بخشی از سلفی گری و جنبش ناسیونالیستی متعهد به پیشرفت در شبه جزیره عربستان ایفا کردند.

آنچه از همه این روایت‌های تاریخی برداشت می‌شود این است که دولت سعودی به عنوان دولتی وهابی که ادامه و دنباله قرارداد خیالی بین خاندان آل سعود و یک خانواده مذهبی باشد، تاسیس نشد. این رژیم به عنوان یک پادشاهی عرب با تاکید جدی بر سلفیت مدرن تاسیس شد. فهم این مسئله از اهمیت روز تاسیس و گسست آن با روایت سیاسی وهابی نمی‌کاهد، اما توجه ما را به دو نکته جلب می‌کند: اول اینکه روایت وهابی از از ساخت قدرت توسط موسس عربستان سعودی معاصر مورد استناد قرار نگرفته است. دوم اینکه استفاده از روایت وهابی به عنوان ابزار مشروعیت بخشی یک پدیده جدید است که با به قدرت رسیدن ملک فیصل رواج یافت. تاسیس دولت سعودی نتیجه مستقیم تلاقی نیرو‌های تاریخی بود که رویکرد سعودی به سیاست و دولت سازی را تغییر داد.

دیگر خبرها

  • ماجرای یک مناسبت جدید و مهم در تقویم عربستان
  • فروش نسخه‌های جدید اف-۱۵ آمریکایی به عربستان؟!
  • سالیوان: توافق دفاعی آمریکا با عربستان بدون رابطه ریاض با اسرائیل امکان‌پذیر نیست
  • دیدار امیرعبداللهیان با وزرای خارجه مصر و عربستان
  • دیدار وزرای خارجه ایران و عربستان در گامبیا
  • وزرای خارجه ایران و عربستان دیدار کردند
  • پیام ویژه آمریکا خطاب به عربستان درباره سازش با اسرائیل
  • بلومبرگ: عربستان فعالان منتقد اسرائیل را دستگیر می‌کند
  • احتمال توافق ریاض-واشنگتن بدون عادی‌سازی روابط با اسرائیل
  • اژه‌ای: در زمینه امور فرهنگی نباید فقط نیروی انتظامی در کف خیابان کار کند